فال چای یکشنبه

۱۵ بازديد

مگلنا با خوشحالی در کنار خودش فریاد زد: “اوه، بگذار او را گولسپیرا صدا کنند، همانقدر که من اینجا هستم.” او می‌خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است گلسپیرا ما را بخرد و به آنها گفت که اگر همیشه شیر برای جوشاندن و چای برای درست کردن قهوه داشته باشید، نیازی به نوشیدن زیاد ندارید.

“حالا می گویی، آنته، به هر حال حال انلاین آنها خوب بود، ما را در راه داشتی. گاهی اوقات خودت را به خاطر آنها ناامید می کنی، و چقدر متاسفی که ما و گلسپیرا را با خود به کشور بردی. اما اکنون تو بگو چقدر خوب هستند، باورت نمی شود که پله به فکر داشتن یک بز افتاده باشد، اگر گولسپیرا ما را ندیده باشد، در کابین خوب بماند و از نوشیدن دست بکشد.

کشیش لبخند زد: «بله، حتی اگر گلسپیرا فقط به او کمک نکرده باشد که چگونه خوب باشد، او به هر حال وظیفه خود را داشته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا یکشنبه , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. او با جدیت اضافه کرد: «آنته خیلی کوته فکر می‌شوی، اگر نمی‌فهمیدی که وقتی کلبه خالی بود از بسیاری جهات خوب بود، نه تنها برای خودت خوب بود. بچه‌هایی که یاد گرفته‌اند چه چیزی هست درست فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است و در مورد مادر و پدر صدق می کند، هر کجای دنیا که می روند، با آنها برکت را پیش ببرید.»

آنته شرمنده و ناراحت و به همان اندازه که شنبه احساس می کرد خوشحال و سپاسگزار بود، فقط یک بار متوجه من شدند، زمانی که بچه های کوچک در رنج بودند، که من آنها را دیوانه کردم. “آن‌ها انگار رفتار احمقانه‌ای داشته‌ام (تاسف‌آورانه، بی‌فکر احمقانه) و فقط آنها را فریب داده‌ام و نمی‌توانم کمکشان کنم. اما اکنون آنها خوب هستند. خیلی کم “مگلنا هم اینجفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.”

مگلنا نگاه مضطرب و وحشت زده خود را از سخنان آنته به دست آورد.

خانم خوب گفت: “سیلویا و شما اجازه خواهید شمع داشت تابستان ها به اینجا بیایید.” یا آنته می تواند پیش ما بیاید.

مادلینا سرش را پایین انداخت. به نظر می رسید تمام نور از چهره خندان و شاد قبلی او ناپدید شده بود.

مادر رضاعی و به آرامی مگلنا را به خود نزدیک کرد، گفت: «فرزند عزیزم. “آنته در اینجا تعداد زیادی خواهر و برادر دارد، و همچنین برادران رضاعی. سیلویا کوچک من تنهفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و شبانه طلسم است، بدون خواهر کوچک.”

مگلنا با خود غر زد: “شاید مادر مرا پیش آنها فرستاده بود مانند زمانی که به لاد پله می رفتیم.” نگاهی عمیقاً متفکرانه دریافت کرده بود و با جستجوگری به چشمان همسر زیبا نگاه کرد که دیگر او را فقط “زیبا”، بلکه درخشان و ملایم نمی دید. ماگلنا حتی با خودش فهمید که مادر او را فرستاده تا خواهری شود که هیچ خواهری نداشت. بنابراین او دیگر تقلا نمی کرد و مانند چوب سفت بود، اما در مفاصل و ذهن نرم به آغوشی که به روی او باز می شد خزید.

پدر و مادر و خانه و خواهر نیز برای مگلنا یافت شد، آخرین نفری که اکنون تنها مانده بود از هفت کوچولوی فقیر، که در مواقع ضروری، رها شده، بدون پدر و مادر، یک کلبه خاکستری کوچک را به تلخی رها کردند. صبح سرد زمستانی که آتش روی اجاق آن خاموش شده بود.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.