فال احساس امروز

۸ بازديد
گاهی اوقات درز زغال سنگ به یک “نقطه گسلی” منتهی می شد که در آن سنگ به جای زغال سنگ وجود داشت – و قبل از دسترسی به زغال سنگ باید برداشته می شد. همه این کارها “مرده” نامیده می شد و منجر به جنگ فرعی شد. قبلاً این شرکت به طور جداگانه آن را جبران کرده بود، اما اکنون که از مردان قدرتمندتر شده بود، از پرداخت چیزی اسم خودداری کرد. بنابراین برای یک معدنچی مهم بود.

که شغل خود را در جایی به دست آورد که مجبور به انجام چنین کارهای بیهوده زیادی نباشد. و تخصیص محل کار سرکارگر بود، بنابراین فرصت بی پایانی برای لطف و رشوه، بحث و جدل یا گرم نگه انلاین داشتن سرکارگر وجود داشت. مردی که فقیر و پیر و زشت بود و نمی توانست به خوبی انگلیسی صحبت کند چه موقعیتی داشت؟ میکو پیر با تلخی پرسید. عرشه دار کالسکه او را دزدید و به دیگران داد.

او وزن واگن ها را کاهش داد و به کسانی اضافه کرد که با او زندگی می کردند، با نوشیدنی های قوی از او حمایت می کردند یا از او خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استگاری می کردند. میکو گفت: «من پنج روز در معدن شمال شرقی کار کرده بودم.

و به اندازه خدا کمکم کند، حتی اگر در این مکان بمیرم، پانزده سنت بیشتر به دست نیاوردم! چهارده اینچ سنگ! به آقای بیسکوپ، ناظر گفتم: “برای این سنگ چیزی می پردازی؟” چه باید! او می گوید. شبانه می‌گویم: «خب، اگر پول ندهی، کار را ادامه نمی‌دهم. با آن سنگ کجا می روم؟ او می گوید: برو به جهنم، و وقتی می خوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استم به او حمله کنم، هفت تیرش را کشیدم.

سپس به سمت رفتم و سرکارگر به من کاری داد و گفت: برو به معدن چهارم. ریل ها در سومین و براکت ها قرار دارند.’ گفت: من به تو پول می دهم که آنها را سر جایشان بگذاری. رفتم سر کار و تا روزانه ساعت دوازده کار کردم. سه جفت ریل و براکت گرفتم و تمام میخ ها را برداشتم -.» “ناخن ها را برداشتی؟” از هال پرسید. » من موارد جدیدی دریافت نکردم.

مجبور شدم از ریل های قدیمی و قابل جدا شدن فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم استفاده کنم.

بعد گفتم: “آن نصف روزی که به من قول دادی چطور؟” می گوید: هنوز زغال سنگ حفر نکرده ای؟ اما تو قول دادی که اگر میخ ها را باز کنم و ریل ها را در جای خود بگذارم پول را پرداخت می کنی! می گوید: “شرکت برای کار مرده پولی نمی پردازد – شما این را می دانید!” او چنین گفت و این تمام غرامت من بود.» “مگر برای نصف روز کار حقوق نگرفتی؟” » هیچی. سرکارگر در معدن زغال سنگ هر کاری می خواهد می کند!» ۱۶. میکو پیر در مورد روش دیگری گفت که معدنچی تحت هوی و هوس دیگران قرار گرفت و واگن ها را دزدید. هر مرد دارای صفحات برنجی بود که با شماره او مشخص شده بود، و هنگامی که چنین صفحه ای را روی قلابی در داخل واگن می فرستاد، واگن را آویزان می کرد. اما تا زباله دان راه طولانی بود، کسی می تواند دیسک را عوض کند و واگن رفته بود. در برخی معادن شماره را با گچ در کنار واگن مشخص می کردند و پاک کردن یا تغییر آن کار سختی نبود! به عقیده هال، تجهیز واگن به یک قفل تخم‌مرغی کار ساده‌ای بود، اما چنین ترتیبی صد یا دویست دلار برای شرکت هزینه داشت و به این ترتیب سرقت سال به سال ادامه یافت. “به نظر شما سرکارگر واگن می دزدد؟” از هال پرسید. “گاهی افسران دزدی می کنند، گاهی اوقات دوستان افسران – گاهی اوقات خود شرکت از افراد خود دزدی می کند.” در دره شمالی، یک پیرمرد اسلواکی ادعا کرد که از شرکت دزدی می کند. او توضیح داد که فرستادن بیش از شش واگن در روز فایده ای نداشت، زیرا هرگز بیش از این مبلغ دریافت نمی شد. همچنین ارزش بارگیری بیش از یک تن در یک واگن را نداشت، زیرا واگن ها به درستی وزن نمی شدند، فقط به سرعت از روی ترازو فرستاده می شدند و وزنه بان از حد متوسط ​​معینی منع می شد. میکو از یک ایتالیایی گفت که واگن را به قدری بلند کرده بود که به سختی از در عبور می کرد.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.