سه شنبه ۲۳ مرداد ۰۳ ۲۳:۱۶ ۱۳ بازديد
کلود برنارد میگوید که هر ارگان زندگی مناسب و استقلال خود را دارد. می تواند خود را مستقل از بافت های مجاور توسعه و تکثیر کند. یک مقام بزرگ آلمانی، ویرچو، با تأکید بیشتری میگوید که هر سیستم متشکل قبلی از «توده عظیمی از مراکز دقیقهای عمل است... هر عنصر کنش خاص خود را دارد، و اگرچه محرک خود را از سایر بخشها به فعالیت میآورد.
اما به تنهایی بر انجام واقعی وظایف تأثیر می گذارد... هر سلول فیبر اپیتلیال و عضلانی منجر به نوعی وجود انگلی در رابطه با بقیه بدن می شود... هر جسم استخوانی واقعاً دارای شرایط تغذیه ای خاص است به صوتی خودش.» همانطور که سر جی پیجت بیان می کند، هر عنصر در زمان تعیین شده خود زندگی می کند و سپس می میرد و پس از حذف یا جذب جایگزین می شود. من فرض می کنم.
که هیچ فیزیولوژیستی شک ندارد که، برای مثال، هر سلول استخوانی انگشت با جسم مربوطه در مفصل مربوطه متفاوت است.300 انگشت پا؛ و به سختی می توان شک داشت که حتی آنهایی که در طرفین بدن هستند با هم تفاوت دارند، هرچند ماهیت آنها تقریباً یکسان است. این رویکرد نزدیک به هویت به طرز عجیبی در بسیاری از بیماریها نشان داده میشود که در آنها نقاط دقیق یکسانی در سمت راست و چپ بدن به طور مشابه تحت تأثیر قرار میگیرند. بنابراین سر جی. پاجت طرحی از یک لگن بیمار ارائه میدهد پاسور که در آن استخوان به شکل پیچیدهترین الگوی رشد کرده است.
اما «هیچ نقطه یا خطی در یک طرف وجود ندارد که دقیقاً مانند یک لگن نشان داده نشود. آینه، از سوی دیگر.» بسیاری از حقایق این دیدگاه را درباره زندگی مستقل هر عنصر دقیقه ای بدن تأیید می کند. اصرار دارد که یک جسم استخوانی یا یک سلول منفرد در پوست ممکن است بیمار شود. خار خروس پس از فرو رفتن در گوش گاو، هشت سال عمر کرد و وزنی معادل سیصد و نود و شش گرم (نزدیک به چهارده اونس) و طول شگفتانگیز بیست و چهار سانتیمتر یا حدودا به دست آورد. نه اینچ؛ به طوری که سر گاو سه شاخ به نظر می رسد.
دم خوک به وسط پشتش پیوند زده شده و دوباره حساسیت پیدا کرده است. دکتر چه چیزی شگفتانگیزتر از این است که شخصیتهایی که در طول امتیازات، یا صدها یا حتی هزاران نسل ناپدید شدهاند، ناگهان ظاهر شوند که کاملاً رشد یافتهاند، مانند کبوترها و پرندگان، چه زمانی که بهطور خالص پرورش داده شدهاند و چه بهویژه هنگام تلاقی. یا مانند نوارهای زبرین روی اسبهای رنگارنگ زندگی و موارد دیگر از این دست؟ بسیاری از هیولاها زیر همین سر قرار می گیرند، مانند زمانی که اندام های ابتدایی بازسازی می شوند، یا زمانی که عضوی که باید301 اعتقاد بر این است که توسط یک اجداد اولیه این گونه تسخیر شده است، اما حتی یک اصل از آن باقی نمانده است، به طور ناگهانی دوباره ظاهر می شود.
مانند پرچم پنجم در برخی از در هر موجود زنده ای ممکن است ما مطمئن باشیم که تعداد زیادی از شخصیت های گمشده در شرایط مناسب آماده تکامل هستند. چگونه میتوانیم این ظرفیت شگفتانگیز و رایج بازگشت - این قدرت بازگرداندن شخصیتهای گمشده به زندگی را قابل درک کنیم، و با واقعیتهای دیگر ارتباط برقرار کنیم؟ ناخن های ناقص گاهی بر روی کنده انگشتان کل قطع شده انسان ظاهر می شود. و این یک واقعیت جالب است که با سوریان های مار مانند، که مجموعه ای با اندام های ناقص بیشتر و بیشتر ارائه می دهند.
ابتدا انتهای فالانژها ناپدید می شوند، «ناخن ها به بقایای نزدیک خود یا حتی به قسمت هایی که نیستند منتقل می شوند. آقای سالتر و دکتر ماکسول مسترز گرده را در تخمک های گل شور و گل رز پیدا کرده اند. جوانه ها ممکن است در غیر طبیعی ترین موقعیت ها مانند روی گلبرگ گل رشد کنند. حقایق مشابه متعددی می توان ارائه داد. من نمی دانم فیزیولوژیست ها چگونه به واقعیت هایی مانند موارد فوق نگاه می کنند. بر اساس دکترین پانژنز، جواهرات اندامهای جابجا شده در مکان نامناسبی رشد میکنند، از اتحاد با سلولها یا تجمعات سلولی اشتباه در طول حالت نوپا. و این از یک تغییر جزئی در پیوندهای انتخابی آنها ناشی می شود. از هر دیدگاه معمولی، قابل درک نیست که چگونه شرایط تغییر یافته، چه بر روی جنین، چه جوان و چه بزرگسال، می تواند باعث ارثی شود.
اما به تنهایی بر انجام واقعی وظایف تأثیر می گذارد... هر سلول فیبر اپیتلیال و عضلانی منجر به نوعی وجود انگلی در رابطه با بقیه بدن می شود... هر جسم استخوانی واقعاً دارای شرایط تغذیه ای خاص است به صوتی خودش.» همانطور که سر جی پیجت بیان می کند، هر عنصر در زمان تعیین شده خود زندگی می کند و سپس می میرد و پس از حذف یا جذب جایگزین می شود. من فرض می کنم.
که هیچ فیزیولوژیستی شک ندارد که، برای مثال، هر سلول استخوانی انگشت با جسم مربوطه در مفصل مربوطه متفاوت است.300 انگشت پا؛ و به سختی می توان شک داشت که حتی آنهایی که در طرفین بدن هستند با هم تفاوت دارند، هرچند ماهیت آنها تقریباً یکسان است. این رویکرد نزدیک به هویت به طرز عجیبی در بسیاری از بیماریها نشان داده میشود که در آنها نقاط دقیق یکسانی در سمت راست و چپ بدن به طور مشابه تحت تأثیر قرار میگیرند. بنابراین سر جی. پاجت طرحی از یک لگن بیمار ارائه میدهد پاسور که در آن استخوان به شکل پیچیدهترین الگوی رشد کرده است.
اما «هیچ نقطه یا خطی در یک طرف وجود ندارد که دقیقاً مانند یک لگن نشان داده نشود. آینه، از سوی دیگر.» بسیاری از حقایق این دیدگاه را درباره زندگی مستقل هر عنصر دقیقه ای بدن تأیید می کند. اصرار دارد که یک جسم استخوانی یا یک سلول منفرد در پوست ممکن است بیمار شود. خار خروس پس از فرو رفتن در گوش گاو، هشت سال عمر کرد و وزنی معادل سیصد و نود و شش گرم (نزدیک به چهارده اونس) و طول شگفتانگیز بیست و چهار سانتیمتر یا حدودا به دست آورد. نه اینچ؛ به طوری که سر گاو سه شاخ به نظر می رسد.
دم خوک به وسط پشتش پیوند زده شده و دوباره حساسیت پیدا کرده است. دکتر چه چیزی شگفتانگیزتر از این است که شخصیتهایی که در طول امتیازات، یا صدها یا حتی هزاران نسل ناپدید شدهاند، ناگهان ظاهر شوند که کاملاً رشد یافتهاند، مانند کبوترها و پرندگان، چه زمانی که بهطور خالص پرورش داده شدهاند و چه بهویژه هنگام تلاقی. یا مانند نوارهای زبرین روی اسبهای رنگارنگ زندگی و موارد دیگر از این دست؟ بسیاری از هیولاها زیر همین سر قرار می گیرند، مانند زمانی که اندام های ابتدایی بازسازی می شوند، یا زمانی که عضوی که باید301 اعتقاد بر این است که توسط یک اجداد اولیه این گونه تسخیر شده است، اما حتی یک اصل از آن باقی نمانده است، به طور ناگهانی دوباره ظاهر می شود.
مانند پرچم پنجم در برخی از در هر موجود زنده ای ممکن است ما مطمئن باشیم که تعداد زیادی از شخصیت های گمشده در شرایط مناسب آماده تکامل هستند. چگونه میتوانیم این ظرفیت شگفتانگیز و رایج بازگشت - این قدرت بازگرداندن شخصیتهای گمشده به زندگی را قابل درک کنیم، و با واقعیتهای دیگر ارتباط برقرار کنیم؟ ناخن های ناقص گاهی بر روی کنده انگشتان کل قطع شده انسان ظاهر می شود. و این یک واقعیت جالب است که با سوریان های مار مانند، که مجموعه ای با اندام های ناقص بیشتر و بیشتر ارائه می دهند.
ابتدا انتهای فالانژها ناپدید می شوند، «ناخن ها به بقایای نزدیک خود یا حتی به قسمت هایی که نیستند منتقل می شوند. آقای سالتر و دکتر ماکسول مسترز گرده را در تخمک های گل شور و گل رز پیدا کرده اند. جوانه ها ممکن است در غیر طبیعی ترین موقعیت ها مانند روی گلبرگ گل رشد کنند. حقایق مشابه متعددی می توان ارائه داد. من نمی دانم فیزیولوژیست ها چگونه به واقعیت هایی مانند موارد فوق نگاه می کنند. بر اساس دکترین پانژنز، جواهرات اندامهای جابجا شده در مکان نامناسبی رشد میکنند، از اتحاد با سلولها یا تجمعات سلولی اشتباه در طول حالت نوپا. و این از یک تغییر جزئی در پیوندهای انتخابی آنها ناشی می شود. از هر دیدگاه معمولی، قابل درک نیست که چگونه شرایط تغییر یافته، چه بر روی جنین، چه جوان و چه بزرگسال، می تواند باعث ارثی شود.
- ۰ ۰
- ۰ نظر